بر مردمان روزگارى آید که جز سخن چین را ارج ننهند ، و جز بدکار را خوش طبع نخوانند ، و جز با انصاف را ناتوان ندانند . در آن روزگار صدقه را تاوان به حساب آرند ، و بر پیوند با خویشاوند منّت گذارند ، و عبادت را وسیلت بزرگى فروختن بر مردم انگارند . در چنین هنگام کار حکمرانى با مشورت زنان بود ، و امیر بودن از آن کودکان و تدبیر با خواجگان . [نهج البلاغه]
 
جمعه 88 آذر 13 , ساعت 6:37 عصر

فارغ از هر دو جهانم به گل روى على(ع)                از خم دوست جوانم به خم موى على‏

     طى کنم عرصه ملک و ملکوت از پى دوست‏              یاد آرم به خرابات چو ابروى على(ع)
غدیر یادآور عهد من و توست ،عهدى که سالهاست ما و پدران ما با همه وجود آن را پاس داشته ‏ایم.
غدیر داستان دیروز نیست،چراغى است که امروزمان را مى ‏افروزد و ولایت ، ریسمانى الهى است که همیشه وهمه جا ما را به سوى خود فرا مى ‏خواند،آنکه به این ریسمان الهى در آویزد از دنیا بگسلد؛ آنکه سایه پر مهر و بى بدیل ولایت رابر سر گسترد، سر بر آستان هیچ کس جز خدا فرو نیاورد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ